آیا این اشتباهات ساده را در بالش بادی مرتکب می شوید؟

↑ Comini 2008, p. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۶۳. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۶۷-۶۸. ↑ لودویگ، از بتهوون، ۴۷. ↑ لودویگ، از بتهوون، ۹۶. لودویگ، امیل (۱۳۶۵). از بتهوون. این صفحه آخرینبار در ۱۵ آوریل ۲۰۲۳ ساعت ۱۸:۳۲ ویرایش شدهاست. آثار این بیماری را میدیدم و آن را پنهان میکردم، اما وضع از همیشه بدتر شدهاست … بیماری پاژه نیز یکی دیگر از دلایل احتمالی ناشنوایی وی ذکر شدهاست. دفتر یادداشتهای بتهوون بالغ بر ۱۱۰۰۰ صفحه است که در کتابخانهٔ دولتی برلین نگهداری میشود و برخی از آنها چاپ شدهاست. تا چند سال درد خود را از دوستانش پنهان میکرد و از اجتماع گریزان بود، اما در سال ۱۸۰۱ دیگر نتوانست این راز را مخفی نگه دارد و طی نامههایی به دوستانش آن را بر ملا کرد. در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۹ مارس ۲۰۲۰. مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به لودویگ فان بتهوون در ویکیگفتاورد موجود است. ویکینبشته حاوی متنی از ویرایش یازدهم دانشنامه بریتانیکا «Beethoven, Ludwig van» است. The Life of Ludwig Van Beethoven, Vol 1. The Beethoven Association. مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Ludwig van Beethoven». ». یورونیوز فارسی. دریافتشده در ۲۳ مارس ۲۰۲۳. نامهٔ تاریخیِ عاشقانهای که از بتهوون است، در این دوران نوشته شدهاست؛ ولی این نامهای است یکتا که برای هیچکس فرستاده نشد. Th is a rticle w​as c᠎re᠎ated with the he lp  of GSA​ C​on tent Gener ator  DEMO.

بسیار کسان عظمت هنری او را ستودهاند، اما مقام بتهوون والاتر از آنست که فقط پیشوای موسیقیدانان جهان شمرده شود، زیرا او دلیرترین پیشوای هنر جدید است، او بزرگترین و بهترین دوستِ کسانی است که رنج میبرند و مبارزه میکنند… در این نامه معشوقه در واقع گمنام است. اما بتهوون قبلاً در سال ۱۸۰۶ شروع به آشکاری این مسئله کرده بود، هنگامی که او در مورد طرحهای موزیکال خود کار میکرد، خاطرنشان کرد: «بگذار ناشنواییهای شما دیگر راز نباشد، حتی در هنر». طبعاً امیدوارم، اما خیلی کم، چنین بیماریهایی درمان ناپذیرند، چقدر زندگی من تلخ خواهد بود، زیرا مجبورم از تمام کسانی که دوستشان دارم و برایم عزیز هستند، دوری کنم … شیندلر بعدها گفت: «در تمام دورهٔ آشنایی با بتهوون روزی را سراغ ندارم که بتوان با آن نوامبرِ شوم مقایسه کنم». مینارد سولومن موسیقیشناس در کتاب زندگینامهٔ بتهوون مفصل توضیح داده و اظهار داشته که ثابت شدهاست نامهٔ بدون تاریخ، که تحت عنوان «معشوقهٔ جاودانی» مشهور گشته، گیرندهاش آنتونی بودهاست. با توجه به اظهارات بتهوون در مورد شروع ناشنواییاش، تقریباً میتوان حدس زد که بیشترین آثاری که وی خلق کردهاست، در دورانِ کمشنوایی یا ناشنوایی او بودهاست. دوستان او که عمدتاً در ده سال گذشتهٔ زندگی او رابطه داشتند، در این دفترچهها مینوشتند تا بتهوون بداند که آنها چه میگویند و بتهوون نیز به صورت شفاهی یا با نوشتن در دفترچهٔ یادداشت پاسخشان را میداد.

به تحریر درآمده، گفته میشود ۲۶۴ یادداشت نابود شدهاست (و یا دیگران تغییرش دادهاند)، این کار را به آنتون شیندلر منشی وی نسبت میدهند که پس از مرگ نویسندهٔ خاطرات، با این آرزو که فقط یک زندگینامهٔ ایدهآل از آهنگساز باقی بماند، بقیهٔ یادداشتها را از بین بردهاست. پس از سال ۱۸۱۲، هیچ گزارشی در مورد رابطهٔ عاشقانهٔ جدیدی از بتهوون وجود ندارد. یک نسخهٔ ضبطِ فونوگرافی از سمفونی شماره ۵ که همراه با نمونههای گستردهای از تصاویر، صداهای رایج، زبانها و موسیقی زمین است، در سال ۱۹۷۷ با کاوشگر وویجر، به فضا فرستاده شد. چرنی اظهار داشت که بتهوون گفتار و موسیقی را بهطور معمول تا سال ۱۸۱۲ هنوز میتوانست بشنود. این دفترچهها حاوی مباحثی در مورد موسیقی و سایر موارد هستند که بینش و تفکر او را نشان میدهد. غم و اندوه بتهوون از این تلخی، در چند قطعه از آثارش مانند «سونات پیانو، اپوس ۱۳» به خوبی آشکار است؛ و شگفتی در این است که این غم در همهٔ آثار این دوره وجود ندارد، مانند سمفونی شماره ۱، که در سال ۱۸۰۰ ساخته شده و دارای نشاطِ جوانی است.

بتهوون از سال ۱۸۱۵، به ناشنوایی کامل رسید و هیچگونه ارتباطی جز با دفتر یادداشت برایش امکانپذیر نبود و قدیمیترین یادداشتهای وی مربوط به سال ۱۸۱۶ است.∗ شرح زندگی بتهوون پس از ناشنوایی کامل، غمانگیز است و تا لحظهٔ مرگ، تأثیر ناگوار آن در وی وجود داشت. شیندلر دوست نزدیک بتهوون میگوید پس از خودکشی نافرجام کارل، بتهوون به یکباره مانند پیرمردی هفتاد ساله و شکسته بهنظر میرسید و اگر کارل مرده بود، بتهوون نیز درمیگذشت، هرچند پس از چند ماه این اتفاق افتاد. بتهوون پس از مکالمات پرشور با وی (حداقل ۱۵ نامهٔ عاشقانه)، سرانجام به این نتیجه رسید که یوزفینه نمیتواند وی را دوست داشته باشد. آنتون شیندلر منشی و زندگینامهنویسِ وی از قول بتهوون اظهار داشت: «وقتی که جولیتا به وین بازگشت، گریهکنان نزد من آمد، ولی من از او بیزار بودم». ∗ ناشنوایی تدریجیِ بتهوون از سال ۱۷۹۶ تا ۱۸۰۰ شروع شد.∗ گوشهایش مدام صدا میکرد و درد معده هم بیشتر او را ناراحت میکرد. در وصیتنامهای که بتهوون در سال ۱۸۰۲ نوشتهاست، اشاره کرده که درد گوش او از شش سال پیش شروع شدهاست. به هر روی، علت ناشنوایی وی ناشناخته ماندهاست، اما با گمانهزنیهای مختلفی به بیماریهایی مانند تیفوس، خود ایمنی، لوپوس و حتی عادت وی در غوطهور کردنِ سرش در آبِ سرد برای بیدار ماندن نسبت داده شدهاست.

اگر از نوشتن این مطلب لذت بردید و مطمئنا می توانید اطلاعات بیشتری در مورد بالش بادی تخت لطفا از صفحه ما بخواهید.